| عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
 رمان هوس و گرما |
7 | 25002 | heartstrings |
| با من بمان |
5 | 113 | heartstrings |
| رمان هیراد |
8 | 1484 | heartstrings |
| رمان هیچوقت اعتراف نکن....فصل اول |
10 | 471 | heartstrings |
| جنینی که 40 سال در شکم این پیرزن بود ! |
5 | 38 | heartstrings |
| به من نگاه کن |
3 | 64 | melika |
| ** خانمی که مجبور به دراوردن شلوارش در یک مکان عمومی شد |
0 | 26 | melika |
| جراح انگلیسی روی کبد بیمار خود یادگاری نوشت! |
0 | 13 | melika |
| ثبت رکورد خوردن بیشترین کوفته برنجی در گینس |
0 | 14 | melika |
| عجیب ترین مدل خواستگاری |
0 | 14 | melika |
| درخت... |
0 | 16 | melika |
| خدا |
0 | 7 | melika |
| راه رسیدن به خدا... |
0 | 11 | melika |
| جايگاه بالا... |
0 | 12 | melika |
| چند تا اسم دخترونه ضایع |
0 | 21 | heartstrings |
| ماهی... |
0 | 5 | melika |
| پـسـرِ هـمـسـایـمون فـرداشـب تـولـدشـه !! |
1 | 20 | heartstrings |
| خصوصییات دختران ایرانی |
0 | 15 | heartstrings |
| ﺍﺳﺘﺎﺗﻮﺱ... |
0 | 11 | melika |
| همون دختر |
1 | 24 | melika |
| این نظر توسط saba در تاریخ 1392/10/30 و 20:05 دقیقه ارسال شده است | |||
| دختر که باشی ترس های کوچکی داری!
از کوچه های بلند از غروب های خلوت و از خیابان های بدون عابر می ترسی....! از صدای موتورسیکلت ها و دوچرخه هایی که بی هدف... در کوچه پس کوچه ها می چرخند میترسی! از بوق ماشین هایی که روز های گرم تابستان... جلوی پاهایت ترمز می کنند و تو فقط چهره ادم هایی را می بینی که در چشم هایشان حس نوع دوستی موج می زند.....! دختر که باشی ترس های کوچکی داری به بزرگی همه ی بی عدالتی هایی که... به جرم دختر محکومت می کنند... و همیشه این تویی که مقصری .gif) |
|||
| این نظر توسط saba در تاریخ 1392/10/30 و 20:03 دقیقه ارسال شده است | |||
| مـن داشـتم زندگيـمو ميـکـردم...
مثل اين همه آدم ديگه , صبح ها با حوصـله صبحونه درست ميکردم واسه خودم... حواسم بود که وزنم از 55 کيـلو بيشـتر نشـه...گاهي تنـها مي‌رفتم سيـنما... از همه‌ي مهمـوووني‌ها و معاشـرت‌هاي بيشـتر از پنـج نفر يه جـوري فرار ميکردم... روزي دو سـه ساعـت کارتــون مــيديدم ... هفـته‌اي چـندتا فيـلم مي‌ديدم...بعضي روزها موبايـلمو خــاموش ميکردم... موقع ســالاد درسـت کردن آوازهاي خـل‌خلي مي‌خـوووندم... غـــذاهاي عـجيــب غريـب مي‌پـخـتم... من داشــتم زندگيمــو مي‌کـردم...چـه ميدونســتم دلتنـگي چـيه... دوســت داشـتن چيـه...حسـرت يـعنـي چـي ؟؟ تـا وقتـيکـه تــــــــــو اومـــدي ... |
|||
| این نظر توسط saba در تاریخ 1392/10/30 و 20:02 دقیقه ارسال شده است | |||
| مي گــــم : خداحــافظ
كه تُــو، چشم تـَــر كـني كه بـگــي: كـجـا؟ مَگـه دَست خُودتـه اين اومَــدنو رَفتـَــنا ؟ بعدش سفت بغلم كُـني بـگــــي: كه هيچ رفتَــني تـُـو کار نيست اينـو توو مُخت فرو کُـن ! هَميـن جـا ، بـه دلت اشاره کُني ، جاتـه تا هَميشـه! آخــــر سَرش هم مُحکـم بگي: شـير فـَهم شــد؟ كه مَــن ، دل ضَعفـه بگيرم از اين همـه عاشقانـه هاي مَردونـه و مُحـكَم..! |
|||
| این نظر توسط venous در تاریخ 1392/10/30 و 16:22 دقیقه ارسال شده است | |||
| جلوتر از من نرو ممکنه پشت سرت نیام،
پشت سرم نیا چون ممکنه راهنمای خوبی واست نباشم، کنارم باش مث یک دوست تا با تو دنیا رو داشته باشم..! |
|||
سخت ترین سوال در تاریخ
تاوان دختر بودن
کسیو داری؟
کیک تولد 
قلیون